آیدینآیدین، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

پسر شیطون وبلا آیدین ناز و ناقلا

اینم عکس انتخاباتی کوجولوی مامان تو خواب (فکر کنم داره خواب انتخاباتو می بینه)

این عکسو مامان وقتی تازه خوابیده بودی ازت گرفته توی این عکس تو فقط 3 روزته و نمی دونم داری به چی فکرمی کنی پسر ناقلای من ، شاید می خوای توی اولین انتخابات نی نی وبلاگیها حسابی واسه خودت رای جمع کنی ...
12 تير 1390

به این دنیا خوش اومدی کوچولوی بیسته بیست

سلام به تو که فکر نمی کردم اینقدر دیوانه وار دوستت داشته باشم این اولین دفعه است که بابایی تنهایی وبلاگتو باز می کنه و تنهایی برات می نویسه می خوام قصه تولدتو برات بنویسم که بدونی چقدر عزیزی و چقدر دوستت داریم و چقدر خدا به تو و ما لطف کرد . تو قرار بود 25 تیر ماه به دنیا بیای و ما به صورت اتفاقی 30 خرداد برای چکاب به مطب دکتر رفتیم که اونجا بود که پشت بابایی لرزید چون دکتر گفت فشار خون مادر بالاست و باید بستری شه و اگرفشار مادر پایین نیاد مجبور به زایمان زودرس هستیم و به دلیل کوچیک بودنت باید توی بخش مراقبت های ویژه بستری شی ولی وقتی بابایی مامانت رو تو بیمارستان خصوصی بستری کرد بهش گفتن که تخت خالی تو NICU ندارن و بابایی باید...
10 تير 1390

کوچولوی نازم روزت مبارک

سلام پسر نازم خوبی عزیزدلم؟خداروشکر. امروز 26امه مامانی از دیروز شما رفتی تو 9 ماه مبارکه وخطر دیگه رفع شده هورااااااااااااااااااااااااا ویه چیزدیگه رو هم باید بهت تبریک بگم  کوچولوی نازم بزرگمردکوچولو روزت مبارک .راستی امروز روز بابایی هم بود وباباجون و مرحوم باباجون من .از طرف تو برای بابایی و باباجون کادو گرفتم و اونا خیلی خوشحال شدن و تو هم با دل کوچولوت برای سلامتی بابایی و باباجون دعاکن برای بابای منم دعاکن اگه الان بود حتما خیلی برات ذوق داشت اما حتما الان خیلی خوشحاله  اماچون پیش خداست و ما از خدا فاصله داریم نمیتونیم ببینیمش. مامانی دعاکن برای همه ما انسانها تا از این فاصلمون از خداکم کنیم .برای همه نی نی ها و م...
26 خرداد 1390

عزیز دلم سلامممممممممممم

سلام عزیز مامان خوبی؟خدارو شکر عسلم. دلم دیگه لک زده برای اینکه این یه ماهم زود سربیاد و من روی ماهتو ببینم .اگه بدونی چه نقشه ها و آرزوهایی برات دارم . عزیزنازنینم من و بابایی  برای اومدنت لحظه شماری میکنیم  وآغوش پر از مهرمونو برات باز کردیم تا بهمون آرامش هدیه کنی . فدای قلب کوچولو و مهربونت برای همه نی نی ها و مامان باباهاشون دعا کن مامانی  ...
23 خرداد 1390

مینویسم که بخونی

سلام پسرم .خوبی عزیزدلم .خداروشکر. این مدت مامانی نتونسته برات بنویسه.آخه حالش بد بود و هفته قبل تا مرز زایمان هم پیشرفت اماخداروشکر تو بیمارستان تونستن جلوی زایمان رو بگیرن. شیطونک من اینقدر عجله نکن برای اومدن .دیدی که نی نی نرگس جون زود به دنیا اومد و چقدرهمرو ترسوند .انگاری دست به یکی کردین که مارو حسابی بترسونید والبته حسین کوچولو الان سلامته ومامانی براش دعاکن جلوی خودتم بگیر تا ١ماه دیگه. راستس راضیه جونم نی نی داره ما دیشب فهمیدیم امیدوارم تو همه نی نی ها سالم و سلامت باشید ...
17 خرداد 1390

دوستت دارم گل نازم

سلام گلم خوبی؟خداروشکر. امروز بابایی رفته  برای قرارداد بانک خون و مامانی تو خونه تنهاست. البته  مامان جونم رفته مادربزرگو ببره بیمارستان برای جراحی کلیه .مامانی مادربزرگ که در حقیقت مادربزرگ باباییه خیلی حالش بده براش دعا کن  با قلب مهربون و کوچولو و پاکت از خدا براش سلامتی بخواه . مادربزرگ خیلی مهربونه و برای  تو خیلی ذوق داره آخه بابایی اولین نوشه و تو هم اولین نتیجشی .حتما خیلی عزیزی براشون . برای همه عزیزی عسلم .راستی مادرجونم(مامان من)فردا حرکت میکنه که بیاد پس فردا صبح اینجاست .خیلی دلم براش تنگ شده ازاسفند که رفتیم تهران دیگه ندیدمش . اما قول داده زیاد پیشم بمونه . مامانی این روزا همش نگرانم . نگران تو عزیزدل...
31 ارديبهشت 1390